شیـ وا نیـ



بسم الله

اولین باری که وبلاگ داشتم، حدودا 14-13 ساله بودم. وبلاگ شاپرک تنها» تو بلاگفا . :) 

وبلاگ نویس فعالی نبودم، هیچ دوست وبلاگی و مخاطبی هم به عنوان دلخوشی نداشتم و این شد که حتی آدرس اون وبلاگ رو هم یادم نمیاد!

اما الان بعد از سالها، دده از سرگرم بودن با اینستاگرام و تلگرام و باقی شبکه های مجازی، برگشتم اینجا تا مثلا یه کنج عزلت طور برای خودم داشته باشم :)

البته باید بگم با محیط بلاگ و نحوه ی تعامل و نوشتن توش هیچ آشنایی ندارم ، ولی خب فکر می کنم ساده باشه ضمن اینکه همیشه خیلی زود همه چی رو یاد می گیرم.

و البته نمی دونم چه جوری چه کسایی گذرشون به این حیاط خلوت زندگی من می خوره؟! اصلا کسی گذرش می خوره یا نه؟!

ولی امیدوارم بتونم آدم شفاف و زلالی باشم

و امیدوارم اینجا تسکینی باشه برای تپش قلبم و تورم مغزم از کلمات و خاطرات.

 

 

و اما بعد،

ای کاش کسی بود که آدم رو بغل می کرد برای همه ی به دست آوردن ها و همه ی از دست دادن ها . . .

 


 بسم الله

 یه صبح قشنگ می تونه صبحی باشه که شبش خوابی رو دیده باشم .

 یه صبح قشنگِ پر از دلتنگی می تونه صبحی باشه که بعد از ساااالها، خوابی رو دیده باشم.

 یه صبح قشنگِ پر از دلتنگی و رضایت خاطر می تونه صبحی باشه که بعد از سالها خوابی رو دیده باشم

که تو بیداری تصورش هم نمی کنم!

 

 پ.ن

 دلم خواست برم به میکادوی اینستاگرام پیام بدم کمی صحبت کنم باهاش ولی فکر کردم این کار

جز مزاحمت برای اون فایده ای نداره، منصرف شدم!

 

 

و اما بعد،

 آفاجانمون،امیرالمومنین فرمودن:

 دوام الحال

 من المحال

 * هیچ حالی دائمی نیست. 


بسم الله

اولین باری که وبلاگ داشتم، حدودا 14-13 ساله بودم. وبلاگ شاپرک تنها» تو بلاگفا . :) 

وبلاگ نویس فعالی نبودم، هیچ دوست وبلاگی و مخاطبی هم به عنوان دلخوشی نداشتم و این شد که حتی آدرس اون وبلاگ رو هم یادم نمیاد!

اما الان بعد از سالها، دده از سرگرم بودن با اینستاگرام و تلگرام و باقی شبکه های مجازی، برگشتم اینجا تا مثلا یه کنج عزلت طور برای خودم داشته باشم :)

البته باید بگم با محیط بلاگ و نحوه ی تعامل و نوشتن توش هیچ آشنایی ندارم ، ولی خب فکر می کنم ساده باشه ضمن اینکه همیشه خیلی زود همه چی رو یاد می گیرم.

و البته نمی دونم چه جوری چه کسایی گذرشون به اینجا میوفته!ولی امیدوارم بتونم آدم شفاف و زلالی باشم.

و امیدوارم اینجا تسکینی باشه برای تپش قلبم و تورم مغزم از کلمات و خاطرات.

 

 

و اما بعد،

ای کاش کسی بود که آدم رو بغل می کرد برای همه ی به دست آوردن ها و همه ی از دست دادن ها . . .

 


آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها